سیناسینا، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 25 روز سن داره

سینا جان به چشمان مهربانه تو مینویسم حکایت بی نهایت عشق را

جان منی از این عزیزتر نمی شود....

جشن ورود به پیش دبستانی

امشب داخل باغ جنت براتون جشن گرفتن برای ورود به پیش دبستانی سینای من باورم نمیشه تو داری میری پیش دبستانی 😭 نمیدونم اشک شوق هست یا اینکه دلگیری از اینکه داری بزرگ میشی  کلی خوش گذشت بهمون من وشما و خاله لیلا رفتیم و حسابی جشن و دست و هورا و نقاشی صورت 🥰🥰🥰 روزها دارن به سرعت سپری میشن.قراره پیش دبستانی بری و کلی سرگرمی.روزشماری میکنی برای اینکه دندونت بیفته و تو بزرگ بشی!!!عاشق تکالیفی .... عاشق نقاشی کردنی..... ومن ......یه مادر .....یه عاشق..... یه مادری که تموم زندگیش داره جلوی چشماش قد میکشه و برای بزرگ شدن خیلی عجله داره.اینا همه لذته برام.ولی دوست دارم همینجوری کوچیک بمونی...توی آغوشم....عاشق اینروزا...
27 شهريور 1395

ژیمناستیک

نور چشمانم با بابایی تصمیم گرفتیم یه کلاس ورزشی بفرستیمت  نظر بابایی ابن بود که برای سن شما بهترین رشته ژیمناستیک هست باشگاه خرم نزدیک خونموون بود رفتیم و شما رو ثبت نام کردیم  امروز اولین جلسه ی ژیمناستیک شروع شد همش با خودم میگفتم خدا کنه دوست داشته باشه خیلی ذوق داشتی و مشتاق بودی ولی به محض اینکه چشمت به مربی افتاد ازش ترسیدی و گفتی دوستش ندارم 😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁😁 گریه میکردی و داخل نمیرفتی اسم مربی شما جناب اقای نادری پور بود و خیلی خیلی ترسناک بود 😀😀😀😀😀😀😀😀😀😀😀😀😀😀😀😀😀😀😀😀😀 ...
13 شهريور 1395
1